بهار آمد و گلزار، نور باران شد
چمن ز عشق رخ یار، لاله افشان شد
سرود عشق ز مرغان بوستان بشنو!
جمال یار ز گلبرگ سبز، تابان شد
ندا به ساقی سرمست گلعذار رسید
که طرْف دشت چو رخسار سرخ مستان شد
به غنچه گوی که از روی خویش، پرده فکن
که مرغ دل ز فراق رخت، پریشان شد
ز حال قلب جفا دیده ام، مپرس، مپرس
چو ابر از غم دلدار، اشک ریزان شد